html>
عشق ژنهان | ||
فرخنده میلاد پیامبر عظیم شان اسلام حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله وسلم)وامام جعفرصادق (علیه السلام)موسس مذهب جعفری برشیفتگان امامت وولایت تهنیت باد
میلاد پیامبر اکرم(ص)
میلاد پیامبر اکرم(ص)
تعبیر قرآن در آیات ابتداى سوره بلد نشان مى دهد که مکه به خاطر اقامت پیامبر در این شهر و تولدشان درآن، شرافت یافته و مورد قسم خداوند واقع گشته است.ولادت رسول اکرم را در عام الفیل معادل سال 570 میلادى گفته اند. روز ولادت ایشان 17 ربیع الاول بود .امام على (ع) در خطبه اى میلاد پیامبر(ص) را اینگونه توصیف مى کنند:«کریما میلاده» پیامبرى که براى کرامت بخشیدن به انسانها مبعوث شده و غایت بعثت او انحصار در تتمیم مکارم اخلاقى دارد، میلاد او نیز همواره با کرامت و به دور از هر دنائت و پستى بوده است.برنامه انبیاء تکریم انسانهاست. و چون دین اسلام اتم و اکمل ادیان است و پیامبر -اکرم انبیاء- براى تتمیم کرامتها پا به عرصه وجود نهاده است، لذا در عالم وجود، میلادى کریم تر از این میلاد رخ نداده است.با میلاد پیامبر(ص) حوادث شگرف و تحولات عجیبى در زمین و آسمان پدید آمد. در روایتى از امام صادق(ع) نقل شده که ابلیس در آسمان هاى هفتگانه رفت و آمد مى کرد وقتى عیسى(ع) متولد شد ابلیس از سه آسمان محروم گردید، و در چهار آسمان دیگر آمد و شد داشت و با تولد پیامبر اکرم(ص) از رفت و آمد هفت آسمان محروم و ممنوع گردید و ستارگان آسمان، شیطان را از آسمان مى راندند.حوادثى نیز در زمین رخ داد. از جمله آنها به لرزه درآمدن ایوان کسرى و فرو ریختن چهارده کنگره آن، خاموش شدن آتشکده فارس، خشک شدن دریاچه ساوه، سرنگون شدن بتها و اتفاقات دیگرى که در کتب تاریخ اسلام به تفصیل بیان شده است.
از خصوصیات مهم پیامبر اسلام و دیگر انبیاء الهى اصالت خانوادگى آنان است. هیچیک از انبیاء الهى از خاندانى بدنام و فاسد و هرزه برنخاسته اند و همگى آنها به خوشنامى و کرامت اشتهار داشتند، کما اینکه بعد از تولد حضرت عیسى مردم به حضرت مریم گفتند:
«یا اخت هارون ماکان ابوک امرأ سوء و ما کانت امک بغیا:
اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت نیز بدکاره نبود.»
این سیره مستمر انبیاء و خاندان آنان بوده است که همگى در بین مردم به پاکدامنى و کرامت نزاهت و خوشنامى مشهور بوده اند.
اما در ارتباط با توجیه این امر مى توان به دو نکته اشاره کرد:
نکته اول: مسأله نقش وراثت و اثرگذارى والدین بر فرزندان مى باشد که از امور غیر قابل انکار است. به دیگر سخن، ظرفى که نور مقدس انبیاء را در بر مى گیرد و محیط مادى رشد و نمو آنها را فراهم مى کند، قطعا نباید ظروفى ناپاک و آلوده باشد. در این زمینه امام على (ع) در مورد پیامبر اکرم(ص) مى فرمایند:
«اشهد ان محمدا عبده و سید عباده و کلما نسخ الله الخلق فرقتین جعله فى خیرهما، لم یسهم فیه عاهر و لاضرب فیه فاجر:
گواهى مى دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده او و سرور مخلوقات است. هر زمان خدا انسانها را به دو بخش تقسیم کرد، نور وجود آن حضرت را در بهترین آن دو به ودیعه نهاد. در روند پیدایش او نه هیچ آلوده دامنى را سهمى است و نه هیچ هرزه اى را شرکتى.»
این کلام امام على(ع) اشاره به این مطلب دارد که همواره نور نبوى در سلسله اصلاب و ارحام طاهر از حضرت آدم تا حضرت عبدالله (پدر پیغمبر) انتقال یافته است. مرحوم شوشترى در بهج الصباغه به نقل از اعتقادات شیخ صدوق چنین مى آورد:«در رابطه با آباء و اجداد پیامیر (ص) اعتقاد ما بر آن است که همگى آنها از حضرت آدم تا پدر پیامبر مسلمان بوده اند.»
همچنین در روایتى از پیامبر اسلام منقول است که حضرتشان فرمودند:
«اخرجت من نکاح و لم اخرج من سفاح من لدن آدم(ع).»
یعنى هیچ یک از آباء و اجداد و امهات پیامبر اکرم(ص) در طول تاریخ از مردان و زنان بدکاره نبودند، بلکه کرامت و پاکدامنى آنا ن همواره در بین خلق معروف و مشهور بوده است. در همین رابطه در زیارت وارث خطاب به سیدالشهداء(ع) عرض مى کنیم: «اشهد انک کنت نورا فى الاصلاب الشامخة و الارام المطهرة و لم تنجسک الجاهیة بانجاسها و لم تلبسک من مدلهمات ثیابها.»
از کلام امام على(ع) نیز معلوم مى گردد که نیاکان پیامبر هم از حیث اعتقادات، از شرک و عقاید باطل مبرا بودند و هم از حیث پاکدامنى ، انسانهایى سالم و بدور از آلودگى هاى جنسى بودند.
و امانکته دوم در رابطه با لزو م شرافت نسب و اصالت خانوادگى انبیاء، مسأله اثرگذارى پیام انبیاء در بین انسانهاست، یعنى یکى از مسایل اثرگذار در تبلیغ انبیاء بر مردم، مسأله خو شنامى و پاکى و اصالت خاندان آنها مى باشد. زیرا سخن شخصى که از خانواده اى بدسابقه و بدنانم برخاسته است، عموما براى مورد پذیرش واقع شدن با مشکل مواجه مى گردد. لذا انبیاء الهى همگى بر خاسته از خانواده اى اصیل، مکرم و شرافتمند بوده اند. پیامبر مکرم اسلام (ص) نیز مستثناى از این خصیصه نبودند. پیامبر از فرزندان «قصى و هاشم و عبدالمطلب» بوده و از شریف ترین عشیره عرب به شمار مى رفت به گونه اى که بسیارى از قبایل برترى آنان را بر خود پذیرفته بودند. و شاید همین اهمیت قریش و نزدیکان پیامبر نزد عربها زمینه آن بود که خداوند به پیامبر فرمان داد که ابتدا اقرباء و نز دیکان خود را اندرز کند. زیرا اگر آنان دعوت اسلام را مى پذیرفتند قبایل دیگر آسان تر به اسلام متمایل مى شدند.
حضرت على(ع) به برترى و برجسته بودن عشیره و نسب رسول اکرم(ص×) اشاره کرده و مى فرمایند:
«کان رسول الله(ص)...اکرمهم (الناس) عشیرة: عشیره و قبیله پیامبر گرامى ترین قبایل بود.»
و در جاى دیگر فرموده اند:
«اکرم خلق الله حسبا: پیامبر در میان خلق خدا داراى گرامى ترین اصل و نسب بود.»
چنانچه از کتب تاریخ بر مى آید، قبیله قریش که پیامبر از میان آنها برخاست در میان عرب شرافت و عزتى خاص را دارا بوده و معمولا با عناوین آل الله، جیران الله و سکان حرم الله مشهور بوده اند و مردم همه آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول داشتند.
امام على (ع) در موارد متعدد دیگرى از نیاکان پیامبر گرامى اسلام سخن به میان آورده اند و در تمامى آن موارد بر طهارت و کرامت مولد پیامبر (ص) و دامانى که در آن بالیده اند، تاکید کرده اند. اکنون آنچه را درباره نیاکان و بنیاد پاک و مطهر آن بزرگوار، مولى(ع) گفته اند بااندکى توضیح و شرح مى آوریم:
«حتى افضت کرامة الله سبحانه و تعالى الى محمد(ص) فاخرجه ممن افضل المعادن منبتا، ئو اعز الارومات
مغرسا ، من الشجرة التى صدع منها انبیائه، و انتجب منها امناءه... و شجرته خیرالشجر، نبتت فى حرم و سبقت فى کرم، لها فروع طوال، و ثمر لاینال...»
در این خطبه اما م (ع) پس از ذکر طهارت و کرامت و نز اهت اصلابت و ارحامى که سلسله انبیاء در آنها رشد کرده و بالیدند، مى فرماید:
«سرانجام کرامات الهى به حضرت پیامبر (ص) منتهى شد، پس او را از بهترین معدن و از ریشه دارترین و اصیل ترین خانواده ها برکشید، از درختى که انبیاء الهى از آن متفرع و امینان الهى از آن انتخاب شدند... درخت آن حضرت بهترین درختهاست که در حرم روئید و در کرامت بالید، درختى که داراى شاخه هاى بلند و سر به آسمان کشیده و میوه هاى دست نیافتنى مى باشد.»
در شرح عبارت «شجرته خیر الشجر...» اینگونه آورده اند که مراد از«شجره» حضرت ابراهیم یا هاشم و یا وجود خود حضرت پیامبر(ص) است و مراد از «حرم» مکه مى باشد و مراد از «فروع» ائمه و اهل بیت و ذریه آن حضرت هستند، و مراد از «ثمر» علوم و اخلاق آن حضرت و ائمه معصومین هستند که دست انسان از درک حقیقت آنها کوتاه مى باشد، و هر کس نمى تواند ادعاى نیابت آن را داشته باشد و ظاهرا امام على(ع) در این جمله به غاصبین خلافت متعرض گردیده اند که در جریان سقیفه در جواب قریش که خود را شجره نبى مى پنداشتند، حضرت فرمودند: «احتجوا بالشجرة و اضاعوا الثمرة».
در این خطبه حضرت(ع) به اصل و نسب پاک و تبار مقدس پیامبر اکرم(ص) اشاره نموده اند .
حضرت على(ع) در خطبه دیگرى با عبارات و تعبیرات زیبا و رسا از طهارت و نزاهت اصلاب و ارحام و دامانى که رسول اکرم(ص) در آن بالیده اند و از بنیاد پاک آن بزرگوار سخن گفته چنین فرموده اند:
«اشهد ان محمدا عبده و رسوله المقر فى خیر مستقر، المتناسخ فى اکارم الاصلاب و مطهرات الارحام، المخرج من اکرم المعادن محتدا و افضل المنابت منبتا من امنع ذورة و اعز الارومة من الشجرة التى صاغ الله منها انبیائه وانتجب منها امناءه الطیبة العود المعتدلة ،العمود الباسقة، الفروع الناضرة، الغصون الیانعة، الثمار الکریمة الحشاء، فى کرم غرست، فى حرم انبتت، و فیه تشعبت و اثمرت و عزت و امتنعت فسمت به و شمخت...:
شهادت مى دهم بر این که محمد(ص)بنده و رسول خداست، رسولى که اقامتگاه او بهترین جایگاه است و از کریمترین اصلاب و پاکترین ارحام خارج شده، از حیث اصالت، از گرامى ترین معدن برخاسته است و از حیث بالیدن، در برترین رویشگاهها پرورش یافته است، او در منیع ترین بلندیها و دست نیافتنى ترین درختها ریشه دارد، درختى که انبیاء الهى از آن متفرع گردیده و امینان پاک عود و راست قامت الهى ازآن برگزیده شده اند،درختى که شاخه هایش بلند و سر به آسمان کشیده و زیبا است و میوه هایش گرانمایه و به سر حد کمال رسیده اند. درختى که در کرامت کاشته شده و درحرم روییده و شاخه و میوه دارد.»
[ چهارشنبه 89/11/27 ] [ 4:3 عصر ] [ نرجس فتاحی ]
|
||
[ طراحی : قالب فا ] [ Weblog Themes By : ghaleb-fa ] |